آ آ آ اویا آ . . .
شو په – شب پای – كه همان نگهبانی شب است ، اما این صرفا یك نگهبانی نیست بلكه دارای شرایط و فرهنگ متناسب خود می باشد .
هنگام غروب از خانه هایی كه شالی و یا گندم و . . . كشت كرده بودند كسی یا كسانی – شوپگر - بسمت مزرعه محل كشت حركت می كردند . شوپگر شام شب ساده ای را با خود می بردند و در مزرعه همه ی هم و غم شان این بود كه تا صبح بیدار باشند و با ایجاد سر و صدا – كَلی و اُویا - مانع از هجوم حیوانات علی الخصوص خوك ( خی ) به مزرعه شوند .
كمتر اتفاق افتاده كه شوپگران با اسلحه به شوپه بروند اما هر گاه خطری را جدی می دیدند خود و یا با شكارچی ای جهت مقابله به شوپه می رفتند .
شوپگر شب را در محلی به نام كیمه یا نپار سپری می كرده است . كیمه اتاق ساده ای بود كه روی زمین ساخته می شد و نپار ، با چوب مرتفع از زمین ، كه معمولا سه چهار نفر می توانستند شب را در آن بگذرانند .
شوپه روی دیگری داشت كه همه اش خاطره است ، می توان از شب نشینی ها گفت ، از شوخی ها ، ترانه خوانی ها ، ترس از تاریكی ، و . . . و نیز اتفاق می افتاد كه شوپگر شب را بخواب می رفته و خوك شالی را صدمه می زد ُ آن وقت كافی بود شوپگر كوچكترِین عضو خانواده باشد تا همه با او دعوا مرافه ای براه بیاندازند.
شو و شوپي؛شو وشوپي و وارش
شو و شوپي؛ شو و شوپي خونش
هوا تاريك و حراميِ خش خش
زمي سر وشنه شوپي چش چش
ŜO O ŜO PAY ŜO O ŜO PAY O VAREŜ
ŜO O ŜO PAY ŜO O ŜO PAY Y KONEŜ
HVA TARIK O HARAMIY ЌEŜ ЌEŜ
ZAMISAR VAŜENEH ŜOPAY ČEŜ ČEŜ
شب و شب پا؛ شب و شب پا و باران
شب و شب پا ؛ شب و صداي آواز شب پا
هوا تاريك و خش خش پاي خوك ها
سر زمين چشم هاي شب پا مي درخشد